دینا جانمدینا جانم، تا این لحظه: 10 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

دینا خورشید زندگیه مامان و بابا

آبجی دلسا دنیا اومد

دینا جونم تا الان وقت نکرده بودم بیام تا برات بگم آبجی کوچولوت دنیا اومد عزیزم اسمش رو گذاشتیم دلسا خیلی شبیه توئه خیلی هرکسی میاد میبینه میگه انگار خدا دینا رو از اول داده  بهتون خب هرچی باشه خواهرین دیگه حالا بگم از تو دختر ناز و فهمیده مامان و بابا دینا جونم اولش که رفتم بیمارستان فقط دلم پیش تو مانده بود مامان فدات شه عزیز دلم بهت گفتم مامان داره میره دکتر و زود میاد تو هم با چشمای ناز و معصومت نگام کردی و گفتی مامان جیز نشی و زود بیا اشکم داشت در میومد اصلا طاقت دوری از تو رو نداشتم ........................ اما مجبور بودم که برم عشقم من و بابا و مامان جون رفتیم بیمارستان فاطمیه ساعت 11 بود البته از دیشبش که داشتم درد میکشید...
17 دی 1394
1